پرسش :

چرا در اسلام تعدد زوجات وجوددارد و چرا این حق تنها براى مردان است؟


پاسخ :
یک. پیشینه تعدد زوجات
چند همسرى ریشه اى کهن در میان جوامع مختلف بشرى و ادیان پیش از اسلام دارد1. ابتکار اسلام در این باره، این است که آن را محدود ساخت و شرایط سنگینىاز جهت اخلاقى، اقتصادى و ... بر آن حاکم کرد و بدون تحقّق آن شرایط، چند زنى را غیرمجاز اعلام نمود.

دو. چرایى چند همسرى
در رابطه با چرایى چندزنى، علل مختلفى ذکر شده2 که به جهت اختصار به دو عامل اشاره مى شود:

2ـ1. فزونى زنان آماده ازدواج بر مردان؛ در طول تاریخ و در غالب جوامع به طور معمول تعداد زنان آماده ازدواج، از مردان افزون تر است.

آگبرن و نیم کوف مى نویسند: «در سال 1805 در میان 23000 تن از سرخ پوستان «دشت هاى بزرگ» (Great Plains)، در برابر هر 100 زن تنها 44 مرد وجود داشتند»3.

فرقه آمریکایى مورمون (Mormon) نیز که چند زن گیرى را روا مى داند، در گذشته بارها دچار کمبود مرد شده است. براى مثال در سال 1870 در بین مورمون هاى سه ناحیه از استان یوتا (Utah) 956 زن در برابر 854 مرد موجود بودند»4.

برتراند راسل مى نویسد: «در انگلستان کنونى بیش از دو میلیون زن زاید بر مردان وجود دارد که بنا بر عرف، باید همواره عقیم بمانند و این براى ایشان محرومیت بزرگى است»5.

این مسئله خود تابع عواملى چند است؛ از جمله:
2ـ1ـ1. آمارهاى موجود در برخى از مناطق جهان (مانند تانزانیا) نشان مى دهد میزان تولد دختر در آنها بیش از پسر است. «براساس برخى از آمارهاى منتشره، چندى پیش در روسیه، جمعیت زنان 21 میلیون نفر بر مردان فزونى دارد»6. بنابراینتکیه بر «تک زنى»، باعث مى شود در چنین شرایطى، همواره تعدادى از زنان از نعمت ازدواج محروم بمانند؛ در حالى که با جواز چند همسرى، مى توانند از داشتن شوهر و کانون خانواده و آثار مهم آن بهره مند گردند. البته در موارد زیادى نیز موالید دختران، بیش از پسران نیست؛ اما همواره به علل دیگرى عدد زنان آماده ازدواج، از مردان بیشتر است.

2ـ1ـ2. همواره بر اثر حوادث اجتماعى ـ مانند جنگ ها ـ تعداد بیشمارى از مردان تلف مى شوند و همسران آنان بى سرپرست مى گردند. همچنین غالبا تصادفات، غرق شدن ها، سقوط ها، زیر آوار ماندن ها و ... تلفات بیشترى را متوجه جنس مرد مى کند.
طبیعى است در این موارد، شمار زنان آماده به ازدواج بر مردان فزونى پذیرد. «در اروپا در خلال سى سال جنگ و خونریزى در دو جنگ جهانى، مردان زیادى کشته شدند؛ به طورى که عدد مردان براى ازدواج با دوشیزگان و بیوه زنان کفایت نمى کرد. تنها در آلمان غربى شش میلیون زن وجود داشت که نمى توانستند شوهرى براى خود پیدا کنند. برخى از آنان از دولت درخواست کردند قانون جواز چندهمسرى را به تصویب رساند تا در پناه ازدواج قانونى، هم از امنیت اجتماعى و تأمین اقتصادى بهره مند شده و هم نیازهاى غریزى آنان به طور سالم در کانون خانواده ارضا گردد. با مخالفت کلیسا چنین خواسته اى برآورده نشد، در نتیجه تأمین نیازها و ارضاى غرایز، بسیارى از آنان را به روسپى گرى و روابط حاشیه خیابان ها کشاند»7 و در پى آن فسادو بزهکارى در آلمان، به شدت رواج یافت.

2ـ1ـ3. مقاومت بیشتر زنان در برابر بیمارى ها و عوامل هورمونى و ... موجب فزونى تعداد آنان در برابر مردان مى شود. مطالعات مختلف نشان مى دهد، جنس زن در دوران جنینى، کودکى و به ویژه دوره پیش از بلوغ، در برابر بیمارى هاى عفونى مقاوم تر از جنس مرد است و شرایط نامناسب و رنج آورى، همچون کمبود مواد غذایى و سوء تغذیه، پسران را بیش از دختران تحت تأثیر قرار مى دهد، و در کل، مرگ و میر زنان نسبت به مردان در برابر بیمارى ها کمتر است8.

نکته دیگر اینکه هورمون هاى مردانه، باعث بروز رفتارهاى خشن، تهاجمى و جنگى مى شوند که در نهایت به درگیرى و صدمات بدنى و مرگ مى انجامد. در حالى که هورمون هاى زنانه، آرام بخش اند و رفتارهاى صلح جویانه را تقویت مى کنند. همچنین تستوسترون9 (هورمون مردان) و استروژن ها10 (هورمون هاى زنانه)، اثراتمتفاوتى بر سطح کلسترول11 و تعداد گلبول هاى قرمز خون (هماتوکریت)12 مردان وزنان دارند و بر اثر همین اختلاف هورمونى بین زن و مرد و پیامدهاى ثانوى ناشى از آن، نسبت مرگ و میر13 مردان در سن 15 ـ 25 سالگى حدود 4 ـ 5 برابر زنان درهمین محدوده سنى است. بنابراین هورمون ها و نقش متفاوت آنها در مرد و زن، یکى از عوامل مطرح در مرگ و میر و تفاوت طول عمر آنها است.14

2ـ1ـ4. بلوغ جسمى و جنسى دختران، به طور معمول چندین سال پیش از پسران است و درطول زمان، همراه با رشد جمعیت بشرى، باعث مى شود که در جامعه تک همسرگرا، همواره انبوه کثیرى از زنان ـ که آمادگى و علایق جنسى دارند ـ در برابر مردانى فاقد شعور و درک جنسى، قرار داشته باشند و تمایلات جنسى آنان به نحو مشروع ارضا نگردد.

2ـ2. از نظر روان شناسى، تفاوتى اساسى بین ساختار روانى و گرایش ها و عواطف زن و مرد وجود دارد. برخى از دانشمندان مانند مرسیه15، ویل دورانت،اشمید، دونتزلان، راسل لى و ... معتقدند: زنان به طور طبیعى «تک همسرگرا» (Monogamous) مى باشند و فطرتا از تنوع همسر گریزانند. آنان خواستار پناه یافتن زیر چتر حمایت عاطفى و عملى یک مرد مى باشند. بنابراین تنوع گرایى در زنان، نوعى بیمارى است؛ ولى مردان ذاتا تنوع گرا و «چندزن گرا» (Polygamous) هستند.

دکتر اسکات16 مى گوید: «مرد اساسا چند همسرگرا است و توسعه تمدن، اینچندهمسرگرایى طبیعى را توسعه بخشیده است17»18.

البته این عامل از اهمیت عامل نخست برخوردار نیست. آنچه کاملاً باید جدى گرفته شود و براى آن چاره اندیشید، همان عامل نخست است.

سه. روى آوردها
در برابر این واقعیات، سه راه وجود دارد:

3ـ1. همیشه تعدادى از زنان، درمحرومیت کامل جنسى به سربرند! چنین چیزى فاقد توجیه منطقى است؛ زیرا به معناى سرکوب غریزه و نیاز طبیعى گروهى از انسان ها و نوعى ستم بر آنان است. افزون بر آن در سطح کلان و در طولانى مدت، شدنى نیست. به عبارت دیگر سرکوب غریزه، در نهایت به سرکشى و طغیان آن خواهد انجامید. تجربه آلمان و بسیارى از دیگر کشورهاى غربى، شاهد این مدعا است.

استاد مطهرى در این باره مى نویسد: «اگر عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند، فزونى داشته باشد، منع تعدد زوجات خیانت به بشریت است؛ زیرا تنها پایمال کردن حقوق زن در میان نیست ... بحرانى که از این راه عارض اجتماع مى شود، از هر بحران دیگر خطرناک تر است. همچنان که خانواده از هر کانون دیگر، مقدس تر است ... .

زنان محروم از خانواده نهایت کوشش را براى اغواى مرد ـ که قدمش در هیچ جا این اندازه لرزان و لغزان نیست ـ به کار خواهند برد. و بدیهى است که «چو گل بسیار شد پیلان بلغزند» و متأسفانه از این «گل» مقدار کمى هم براى لغزیدن این پیل کافى است.
آیا مطلب به همین جا خاتمه پیدا مى کند؟ خیر. نوبت به زنان خانه دار مى رسد. زنانى که شوهران خود را در حال خیانت مى بینند. آنها نیز به فکر انتقام و خیانت مى افتند و در خیانت دنباله رو مرد مى شوند. نتیجه نهایى در گزارشى ـ که به «کینزى راپورت» مشهور شده ـ در یک جمله خلاصه شده است: «مردان و زنان آمریکایى در بى وفایى و خیانت، دست سایر ملل دنیا را از پشت بسته اند»19.

3ـ2. گزینه دیگر این است که راه روابط نامشروع و روسپى گرى و کمونیسم جنسى، گشوده و جامعه به فساد کشیده شود. این همان راهى است که عملاً غرب مى پیماید: نتیجه این روى آورد را مى توان در گزارش دکتر اسکات ـ مأمور پزشکى شهردارى لندن ـ مشاهده کرد. در گزارش او آمده است: «در لندن از هر ده کودکى که به دنیا آمده اند، یکى غیرمشروع است! تولدهاى غیرقانونى در حال افزایش دائمى است واز 33838 نفر در سال 1957 به 53433 نفر در سال بعدى افزایش یافته است»20.

3. راه سوم این است که به طور مشروع و قانونمند، باقیود و شرایطى عادلانه، راه چند همسرى گشوده شود. دین مبین اسلام این راه را ـ که حکیمانه ترین و بهترین راه است ـ گشوده و اجازه چندزنى را به مردانى مى دهد که توانایى کشیدن بارسنگین آن را به نحو عادلانه دارند و دستورات اکیدى در این زمینه براى آنان وضع کرده است. این روش در واقع حقى براى زن و وظیفه اى بر دوش مرد ایجاد مى کند و نه تنها به ضرر زنان نیست؛ بلکه بیشتر تأمین کننده مصالح و منافع آنان است.

برخى از شرایط و توصیه هاى اسلام در این باره، عبارت است از:

3ـ1. رعایت محدودیت؛ اسلام گستره چندهمسرى را محدود ساخته و تا چهار نفر تقلیل داده است. قرآن مجید در این باره مى فرماید: «فَانْکحُوا ما طابَ لَکمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ ...»21 ؛ «با زنان پاک ازدواج کنید، دو یا سه یا چهار همسر ...».

3ـ2. رعایت عدالت؛ قرآن مجید در اهمیت اصل عدالت در رابطه بین همسران مى فرماید: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»22 ؛ «اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، پس تنها یک همسر اختیار کنید».

امام صادق علیه السلام مى فرماید: «کسى که دو زن داشته باشد و در تقسیم رابطه خود با همسر و تقسیم مالى بین آنها به عدالت رفتار نکند، روز قیامت ـ در حالى که دست هایش بسته و نیمى از بدنش به یک طرف کج شده است ـ آورده و به آتش داخل مى شود»23.

استاد مطهرى مى نویسد: «اسلام براى شرط عدالت، آن قدر اهمیت قائل است که حتى اجازه نمى دهد مرد و زن دوم، در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرایطى نامساوى با زن اول زندگى کند؛ یعنى، از نظر اسلام رعایت عدالت تکلیفى است که مرد نمى تواند با قرار قبلى با زن، خود را از زیربار مسئولیت آن خارج کند»24.

3ـ3. تأمین مالى؛ از دیدگاه اسلام نفقه زوجه بر عهده مرد است؛ از این رو کسى که نمى تواند نیازمندى هاى همسران متعدد را تأمین کند، نباید به چندهمسرى روى آورد.

3ـ4. تأمین عاطفى و جنسى؛ امام صادق علیه السلام فرموده است: «هر که آن قدر زن بگیرد که نتواند با آنها نزدیکى کند و در نتیجه آن، یکى از همسرانش مرتکب زنا شود، گناه این کار برگردن او است»25.

امتیاز روى آورد اسلام
خانم بیزانت26 مى نویسد: «گفته مى شود که در غرب تک همسرى است؛ اما درواقع چندهمسرى است بدون مسئولیت پذیرى! همین که مرد از زن سیر شد، او را رها مى کند. او نیز کم کم زن کنار خیابانى خواهد شد؛ زیرا نخستین عاشق دلداده اش هیچ مسئولیتى در برابر آینده او ندارد.

وضع زنى که به عنوان یک همسر و مادر، در خانه اى چندهمسرى پناه گرفته، صد بار بهتر از این است. وقتى هزاران زن بدبخت را مى بینیم که شبانگاه در خیابان هاى شهرهاى غرب پرسه مى زنند، به یقین درمى یابیم که غرب نمى تواند اسلام را به جهت چندهمسرى سرزنش کند. براى زن بسى بهتر، خوشبختانه تر و محترمانه تر است که در چندهمسرى اسلامى زندگى کند و تنها با یک مرد اشتراک زندگى پیدا کند، فرزند قانونى خود را در آغوش گیرد و همه جا مورد تکریم و احترام باشد؛ تا اینکه هر روز توسط این و آن اغوا شود و احتمالاً با فرزندى نامشروع کنار خیابان رها گردد! نه تحت حمایت قانون باشد و نه پناهگاه و مراقبتى داشته باشد و هر شب قربانى هوس رهگذرى گردد»27.

آیزاک تایلور28 ـ در سخنرانى خود درباره «محمدیسم»29 در کنگره کلیسا در«ولورهامپتون»30 ـ اعلام کرد: «چندهمسرى نظام یافته و محدود سرزمین هاىاسلامى، بى نهایت بهتر است از چندهمسرى لجام گسیخته اى که نکبت جوامع مسیحى است و نمونه آن اصلاً در اسلام شناخته شده نیست»31.

روحانى مسیحى اودوتولا32 ـ در کنفرانسى در تورنتو33 ـ اظهار داشت: «غرب باممنوعیت چند همسرى، منافقانه عمل مى کند؛ چرا که با طلاق هاى مکرر همان را [ در طول زمان] عملى مى سازد».

بنابراین تک همسرى غرب، چیزى جز چند همسرگرایى بى ضابطه و مسئولیت گریزانه نیست. اما چه نیکوست این اعتراف غربى ها را هم بخوانیم که اسلام، در قالب چند همسرى بهنجار خود، عملاً تک همسرى را حفظ نموده است. رابرت ا.هیوم مى نویسد: « ... برخى از محققان معقول نشان مى دهند که [ حضرت] محمد صلى الله علیه و آله روى هم رفته موقعیت زنان را ارتقا بخشید و به آنها مرتبه اى از آزادى اقتصادى داد که هنوز در پاره اى از کشورهاى غربى و یا به اصطلاح مسیحى تا آن حد به زنان، آزادى اقتصادى داده نشده است و براى چندهمسرى نامحدود ـ که تا آن زمان به دلخواه انجام مى شد ـ حد و مرزى مقرر داشت که بسیار لازم و نافع بود.

رسم دخترکشى را ـ که در عربستان آن روز کاملاً رواج داشت ـ به کلى برانداخت و بالاخره اینکه حکم تعدّد زوجات را تنها در صورتى مجاز دانست که شوهر، بتواند با تمامى همسران خود با عدالت کامل رفتار کند. او عملاً تک همسرى را رواج داد»34.

استاد مطهرى در این باره مى نویسد: «تعجب مى کنید اگر بگویم تعدّد زوجات در مشرق زمین، مهم ترین عامل براى نجات تک همسرى است. مجاز بودن تعدّد زوجه، بزرگ ترین عامل نجات تک همسرى است ... در شرایطى که موجبات این کار فراهم مى شود و عدد زنان نیازمند به ازدواج فزونى مى گیرد؛ اگر حق تأهل این عده به رسمیت شناخته نشود و به مردان واجد شرایط اخلاقى، مالى و جسمى، اجازه چند همسرى داده نشود؛ دوست بازى و معشوقه گیرى، ریشه تک همسرى را مى خشکاند»35.
در اینجا ممکن است سؤالى دیگر پدید آید و آن اینکه چرا چند شوهرى مجاز نیست؟ جواب آن است که:

1. عمده ترین علت چند زنى ـ که فزونى تعداد زنان آماده به ازدواج بر مردان است ـ به طور معمول در مورد چند شوهرى وجود ندارد.

2. این خلاف طبیعت و روحیات زن بوده و او به طور طبیعى از آن گریزان است. شاید به همین علت است که در طول تاریخ بشر، چند شوهرى رواج چندانى نیافته و اگر هم در جایى (مانند قبیله «تودا» یا برخى از قبایل «تبت») مشاهده شده، پدیده اى بسیار استثنایى است36.

پی نوشت‌ها:
1. See: Sheriff, A.H. Why Polygamy is Allowed in Islam; pp.8-20, A Group Of Muslim Brothers, Teheran, P.B.2245.
2. جهت آگاهى بیشتر نگا: مرتضى، مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 295 ـ 313، قم: صدرا، چاپ سى و پنجم 1382.
3. W.F. Oghborn & M.F. Nimkuff, Sociology, Boston, 1958, p.585.
ق آریانپور، ا.ح. زمینه جامعه شناسى، (ترهان، دهخدا، 1347)، ص 331.
4. Ibid.ق همان
5. مرتضى، مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 318، به نقل از: برتراند، راسل، زناشویى و اخلاق، ص 115.
6. Why Polygamy Is Allowed In Islam, P.26.
7. See: op.CiT, P 24.
8. هادى، حسینى و دیگران، کتاب زن، تهران: امیرکبیر، چاپ اول، 1381، ص 115 ـ 114 ؛ به نقل از اصول علم تغذیه، ص 128.
9.Testostrone.
10. Progestrone & Estrogene.
11. Chlostrole.
12. Hematocrite.
13. Mortality.
14. کتاب زن، ص 117 ـ 116.
15. Dr. Mercier, See: Conduct And Its Disorders Biologically Considered, P.242 - 3.
16. G.R.Scott.
17. Why Polygamy Is Allowed In Islam, P. 25 , quoted From: "History of Prostitution", P.21.
18. جهت آگاهى بیشتر نگا: مرتضى، مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 327 ـ 330.
19. مرتضى، مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 334.
20. مرتضى، مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 324، به نقل از: اطلاعات، مورخه 25/9/38، رویتر 16 دسامبر، خبرگزارى فرانسه.
21. نساء 4، آیه 3.
22. همان.
23. محمد، رى شهرى، میزان الحکمه، ج 5، ص 2270، ح 7913.
24. مرتضى، مطهرى، حقوق زن در اسلام، ص 418.
25. میزان الحکمه، ج 5، ص 2272، ح 17915.
26. Annie Besant.
27. Why Polygamy Is Allowed In Islam, PP. 33 - 34.
28. Rev, Canon Issac Tylor LL.D.
29. Mohamedanism.
30. Wolverhampton (On 7th October, 1887).
31. The Times, London, Saturday, 8th Oct. 1887. Quotedin: Wly Polygamy Is Allowel In Islam, PP. 35 - 6.
32. Rev. Odotulla.
33. Toronto.
34. رابرت ا.، هیوم، ادیان زنده جهان، ترجمه: دکتر عبدالرحیم گواهى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ هفتم، 1377، ص 306.
35. مرتضى، مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 330.
36. نگا: همان، ص 286.
 
منبع: پرسش‌ها و پاسخ‌هاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها، دفتر نشر معارف، 1384.